پیمایش دره گزک

ساخت وبلاگ

گروه کوهنوردی و دره نوردی هم طناب ملایر

نام : دره گزک 
نوع فعالیت : دره نوردی فنی
استان : مازندران 
میزان سختی : ● مشکل 
تاریخ اجرا :19/6/1395
برنامه : 1 روز نیم
مناطق : روستاهای "دلسم" و "ویسر" از توابع کجور 
بهترین زمان برای این منطقه : مرداد ماه
ضریب خطر منطقه : 1معمولی 
تاریخ ثبت در سایت : 09/11/2016
مدت کل :سه روز
بیشترین ارتفاع : 1300 
کمترین ضریب خطا : 3 از 10

تجهیزات یا تخصصها : تحهیزات فنی دره نوردی کامل همرا با شب مانی

شماره تماس گروه :09188524607

شماره تماس  اقای آزادی (نیسان دار و ساکن محله ) :

 گزارش و اطلاعات بیشتر درباره دره گزک

دره گزک :  Gazak یکی از دره های زیبای استان مازندران است که در منطقه کجور و حوالی روستای دلسم قرار دارد. این دره به دلیل محیط جنگلی و آبشارهای بلند یکی از دره های زیبای ایران است. بخش قابل توجهی از این دره هم در ابتدا و هم در انتها به صورت پیمایش در بستر رودخانه است. در میانه دره نیز حدود 17 آبشار بلند و کوتاه وجود دارد که عبور از آنها نیازمند ابزار فنی است. بلندترین فرود این دره حدود 45 متر است و یک فرود معلق حدود 25متری نیز دارد.

پس از برنامه فرود از آبشارهای شاهاندشت قرار گذاشتیم برنامه  دره نوردی دیگری را هم در همین سال اجرا کنیم.اواسط هفته دوست خوبم محمد طوافی پیمایش دره کمجل را پیشنهاد داد و من به دلایل مشغله کاری از آن برنامه جا مانده بودم.این بهترین فرصت بود تا پا به این دره جدید که فقط چند بار پیمایش شده بود بگذارم.قرار برنامه را گذاشتیم . تعداد نفراتمان در ابتدای کار زیاد بود اما در زمان اجرای برنامه تعدادی از دوستان به دلایل مشکلات شخصی و کاری از آمدن انصراف دادند.در نهایت محمد گفت کمجل به دو روز زمان نیاز دارد و دره گزک را پیشنهاد داد که باز هم برایم تازگی داشت.این دره هم معمولاً دو روزه پیمایش می شد اما با اطلاعاتی که از دوستان گرفتیم فهمیدیم در صورتی که سرعت  نفرات خوب باشد به صورت یک روزه هم قابل عبور است. پس یک تیم 5 نفره تشکیل دادیم .

پنج شنبه18/6/95 ساعت 6 عصر از ملایر به سمت جاده چالوس حرکت کردیم.جاده واقعاًشلوغ بود.خلاصه با رسیدن به مرزن آباد  به سمت کجور رفتیم.جاده تاریک بود و تابلویی را نمی دیدیم.با استفاده از جی .پی .اس  پس از حدود 1 ساعت حرکت در مسیر منتهی به کجور فرعی دیگری وجود داشت که به روستای دلسم و ویسر می رسید(تابلویی هم نداشت ،اگر هم داشت به خاطر تاریکی هوا ما آن را ندیدیم).

از بین نفرات حاضر در این برنامه هیچ کس این دره را پیمایش نکرده بود از گفته های مهرشاد در مورد دره این طور فهمیدیم که این دره در جاده ای جنگلی قرار دارد و با ماشین درست تا ابتدای دره می شد رفت.پس از فرود هم این دره در نهایت به جاده دیگری ختم می شد.از طریق یکی از دوستان محمد با آقای آزادی (از اهالی روستای دلسم )تماس گرفتیم و قرار شد ایشان ما را با نیسان تا ابتدای دره ببرد و در مسیر بازگشت هم به سراغمان بیاید.با رسیدن به دلسم به منزل ایشان رفتیم

بعد از ست کردن ابزار ها در ساعت 6 صبح حرکت ما به ابتدای دره یا ماشین شروع شد و در ابتدای دره صبحانه خوردیم

ساعت 6صبح.روستاهای دلسم و ویسر تقریباً به هم چسبیده بودند.دیدن شیبهای جنگلی اطراف روستا که درختان آن سوزانده شده بود تا زمین کافی برای ویلا سازی فراهم شود واقعاً ناراحت کننده بود.در انتهای روستای ویسر نگهبانی منابع طبیعی وجود داشت که کسی احیانا ً چوبی از درختان را ندزدد.اما در واقع این دوستان محافظان دزدان قانونی بودند.دزدانی که به یمن داشتن روابط و کاغذ پاره ای به نام مجوز درختان جنگل را نابود کرده بودند.برای حمل تنه های بریده شده درختان در 2 طرف جاده به بیش از 100 کامیون نیاز بود و ما حرف می زنیم و کنفرانس و سمینار و بروشورهایی که خودشان حاصل بریده شدن درختان هستند و در عمل هیچ کاری صورت نمی دهیم .   با ادامه جاده جنگلی پس از یک ساعت ماشین در ابتدای جاده توقف کرد.از ماشین پیاده شدیم و به سمت دره حرکت کردیم.مسیر پوشیده از گیاهان بود.حرکتمان را در امتداد رودخانه که نهر آب بسیار کوچکی بود ادامه دادیم.اینجا واقعا زیبا بود.پس از حدود نیم ساعت راهپیمایی به اولین آبشار رسیدیم.طنابی پلاستیکی دور درخت بالای آن بسته شده بود.از آن فرود نرفتیم و کارگاه دیگری روی تنه درخت زدیم مسیر را ادامه دادیم.پوشش غنی و انبوه گیاهی این دره شباهت زیادی به دره مور داشت.با ادامه مسیر آب دره هم زیادتر می شد.پایین آبشارها حوضچه های پر آبی قرار داشت که باید پس از فرود وارد آن می شدیم.اگر اشتباه نکرده باشم آبشار سوم و چهارم کارگاهی مشترک داشت که پس از فرود اولین آبشار آن وارد حوضچه عمیقی شدیم که باید کمی در آن شنا می کردیم.آبشار ششم آبشاری  بود که از 3پله تشکیل شده بود و کارگاه آن تسمه ای قرمز رنگ بود که به دور سنگ بزرگی بسته شده بود. با ادامه فرودها به آبشاری 45 متری رسیدیم.پس از این آبشار 45 متری مسیر را از سمت راست ادامه دادیم و به زیباترین آبشار این دره رسیدیم.این آبشار به خوبی از بالا دیده نمی شد و پس از کمی فرود به تاقچه ای می رسید و پس از این تاقچه از کنار این آبشار زیبا به پایین می رفت.خزه های سبز تمام این آبشار را پوشانده بود و زیبایی خاصی به آن بخشیده بود.پس از این آبشار،آبشار دیگری قرار داشت که کارگاه آن طناب زرد رنگی بود که به دور درختی بسته شده بود(آبشار هشتم).با فرود از این آبشار و کمی پیمایش به ابتدای نهمین آبشار رسیدیم.آبشاری حدوداً35 متری بود که پس از 2 متر فرود به کلاهکی می رسید و فرود آن تا پایین به صورت معلق انجام می شد.با عبور از این آبشار مسیر از سمت چپ رودخانه ادامه می یابد و پس از کمی دست به سنگ شدن به فرودی 3 متری و بد قلق می رسید.کارگاه آن طنابی پلاستیکی بود که دور سنگی بسته شده بودو ما ان را تعویض کردیم والبته به دلیل این که بیشتر کارگاه ها زیاد جالب نبودن زمان زیادی را صرف ترمیم کارگاه ها کردیم

9 فرود اول این دره را انجام داده بودیم و 4فرود دیگر باقی مانده بود.ادامه مسیر تا مرحله دوم فرودها  به صورت پیمایشی و از داخل آب رودخانه بود.در بین مسیر گاهی به دلیل ریسک بالا پیمایش مجبور به برپایی کارگاه طیعی می شدیم فرود هایی گاها 4 متری و زمان بیشتری از ما میگرفت عبور از حوضچه های پر آب رودخانه و دیدن پوشش متراکم  و زیبای اطراف واقعا لذت بخش بود.پس از کلی راه رفتن مسیر کمی خشن شده بود.روی رودخانه درختان بسیار بزرگی افتاده بود و آثار سیلی مخرب در همه جا دیده می شد.مسیر پوشیده از چوب خرد شده درختان بود.به چند آبشار رسیدیم.درختان بزرگی کنار آنها افتاده بود.عبور از آنها دقت زیادی می خواست.مسیر را ادامه دادیم.با خودم می گفتم چرا دیگر تمام نمی شود.جایی برای استراحت توقف کردیم.از محمد  پرسیدم چرا به فرودها نمی رسیم؟محمد  گفت "آبشارهایی که از روی درختان افتاده عبور کردیم همان آبشارهای باقی مانده بود و ما از آنها فرود نرفتیم".حالا خیالمان راحت شده بود که به موقع از دره خارج می شویم.نیم ساعتی را برای صرف نهار توقف کردیم و با برپایی پس از صرف غذا با عبور از آب درون رودخانه و حوضچه های کم عمق و متعدد ساعت 19به ابشار اخر رسیدیم  بعد از برپایی کارگاه زیپ لاین بچه ها بدون این که وارد حوچه ها شوند فرود رفتند  من و محمد مجبور به فرود ابشار اخر شدیم  .ادامه این دره 4:30 ساعت  راه تا جاده دارد به دلیل ترمیم مسیر و برپایی کارگاه زیپ لاین زمان زیادی از دست رفت در ساعت 20طناب ها جمع و شروع به حرکت به سمت رودخانه به قسمتهای انتهایی دره کردیم هوا تاریک شده بود هد لامپ ها را روشن و به حرکت ادامه دادیم دما محیط افت کرده بود و باد شروع به وزیدن میکرد به تالاب پراز ابی رسیدیم محمد از کنار تالاب وارد جنگل شد و توانستیم تالاب را دور بزنیم و وارد اب برای شنا نشویم چون در پیمایش کمی گرممان شده بود . بعد از 2ساعت پیمایش و شک کردن در مسیر پیمایش تصمیم به استراحت و بر پایی اتش گرفتیم .محمد جای خوبی در جوار رودخانه پیدا کرد دو سنگ بزرگ کنار هم . شروع به پاکسازی مسیر و صاف کردن جای خواب کردیم دو پتوی نجات و کمی اب و یک مربا و کمی پلاستیک داشتیم بچه هارو از خطرات احتمالی اگاه کردیم و شروع به جمع اوری هیزم خشک که واقعا در اون شرایط اب و هوایی کار بغرنج بود .مقداری هیزم جمع شد وتوانستیم با فندک زد اب و باند کشی آتش کوجکی برپا کنیم  بعد از کمی استراحت من به یاد چاقوی سویسیم افتادم و شروع  به بریدن شاخه های خشک اطراف کردیم که تا صبح فقط کارم این بود بچه ها در کنار اتش جمع بودن و جالب تر این بود که از شرایط که داشتن راضی بودن وهنوز لبخد بر لب  تعریف میکردن  اما من و محمد نگرانی های خودمان رو داشتیم نوبتی تا صبح من و مهرشاد و محمد نگهبایی و مشغول جمع اوری هیزم بودیم شب تمام شد با طلوع خورشید و بعد ار 30 دقیقه پیمایش به جاده رسیدم نگرانی ها تمام شد و البته خوراکی ها هم همین طور به سمت چپ جاده حرکت کردیم چون گوشی ها انتن نداشتن و ما مجبور به حرکت در امتداد جاده بودیم محمد جلوتر میرفت و بعد از 2 ساعت پیمایش اقای آزادی با نگرانی امد و خوشحال از این که مارو سالم دیده بود . رود خانه که در انتها به ساکلیک می رسد و ارزش فنی جهت پیمایش ندارد.2 ساعتی با نیسان حرکت کردیم تا به منزل اقایی آزادی رسیدیم و با تعجب دوست خوبمان امیر پیر ویسی که تازه از برنامه برگشته بود ماجرا را برایش تعریف کریدم  او هم نگران به ما چشم دوخته بود البته اقای ازادی شب قبل با امیر به جاده اومده بود و تا ساعت 12 شب منتظر مابودن و امیرو تیمش کم کم نگران ما . برنامه به پایان رسید .

پی نوشت:

وقتی پای آلودگی کوههای نزدیک به شهر به میان می آید با این بهانه که عامه مردم برای تفریح به اینجا می آیند این آلودگی را توجیه می کنیم.اما در مورد دره ها یا غارهای فنی....!!! دوست عزیزی که اسم کوهنورد فنی را یدک می کشی، شمایی که از دماغ فیل افتادی و کلی طناب 3 میل از مچ دست و پا و گردنت آویزونه، لطف کن آشغال کنسروی رو که تو اندرسم یا کمجل یا رغز یا غار پراو می خوری رو با خودت از اونجا خارج کن.خوردنش رو بلدی بردنشو بلد نیستی؟؟؟

این دره واقعاً بکر و بی نظیره و در تمام طول این دره هیچ زباله ای وجود نداره.دوستان عزیز نظافت این دره را رعایت کنید. و فقط ردی از پا جا بگذارید

بدون داشتن فایل جی پی اس یا استفاده از محلی ها ابتدای دره را پیدا نخواهید کرد چون ابتدای آن کاملاً مبهم و گم است.

برای فرودهای این دره دو رشته طناب 50 متری کافی است. زمان را در این دره از دست ندهید و داشتن اره چوب بر (چاقوی سویسی ) کبریت زد اب و پتوی نجات و البسه خشک و ... خالی از لطف نیست  در پیمایش این دره از پوشیدن تی شرت آستین کوتاه و شلوارک اجتناب کنید.دره پوشیده از گزنه وگیاهان خارداره.من و مهرشاد  آبکش شدیم شما نشید.

آب آشامیدنی همراه داشته باشید.و البته روحیه خودتونو از دست ندین

خودتون که ماشالا واردین هد لامپ یادتون نره

 باسپاس از همگی

محمد طوافی ( سرپرست )    علی گماسایی (مسـئولفنی)

مهرشاد کریمی ( تدارکات ) مریم ابوترابی  و شهره غیاثوند (امدادگر )

مهدی احمدوند (پشتیبان ) 

گروه کوهنوردی و سنگنوردی هم طناب ملایر ...
ما را در سایت گروه کوهنوردی و سنگنوردی هم طناب ملایر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hamtanabmalayero بازدید : 255 تاريخ : يکشنبه 28 شهريور 1395 ساعت: 2:11