پیمایش دره شاهان دشت

ساخت وبلاگ

گروه کوهنوردی و دره نوردی هم طناب ملایر

نام : دره شاهان دشت  
نوع فعالیت : دره نوردی فنی
استان : استان مازندران

موقعیت جغرافیایی E521527     N355431  : 
میزان سختی : a مشکل 
تاریخ اجرا :12/4/1395
برنامه : 1 روزه
مناطق :  جاده هراز- منطقه وانا - روستای شاهان دشت 
بهترین زمان برای این منطقه : مرداد ماه
ضریب خطر منطقه : 5از10
تاریخ ثبت در سایت : 09/14/2016
مدت کل : دوروز
کمترین ضریب خطا : 3 از 10

تجهیزات یا تخصصها : تحهیزات فنی دره نوردی کامل

شماره تماس گروه :09188524607

شماره تماس ساکنین :

 گزارش و اطلاعات بیشتر درباره شاهان دشت

آبشار شاهان‌دشت در کیلومتر 96 جاده هرازو در 65 کیلومتری شهر آمل در روستای شاهان دشت قرار دارد. این آبشار یکی از بلندترین آبشارهای استان مازندران است که به عنوان یک اثر ملی در فهرست آثار طبیعی ملی به ثبت رسیده است. این آبشار پرآب، دائمی و عظیم، درجانب جنوبی جاده و رودخانه هراز باشکوهی وصف‌ناپذیر خودنمائی می‌کند که از کنار قلعه ملک بهمن بر روی یک‌کوه هرمی شکل مشرف به روستای شاهان‌ دشت به پایین میریزد. در ارتفاعات مشرف به روستای شاهاندشت آبشار اصلی شاهان‌ دشت با ارتفاع 53 متر که دارای مجموعا هشت آبشار متعدد است در مجموع ارتفاعی 180 متری دارد مسیر دسترسی به بالای آبشار( گذر از پل روستای وانا، جاده روستای شاهاندشت، پارکینگ شاهاندشت، گذر از روستای زیبا، باصفا و پاکیزه شاهاندشت و حدود 15 دقیقه پیاده‌روی تا قلعه ملک بهمن )می باشد.

اواسط هفته گذشته باهادی  صحبت کردم. قرار بود برای انجام کاری به تهران برویم . قرار شد برنامه ای یک روزه را هم اجرا کنیم. در این هوای گرم آب خنک می چسبید و چه آبی خنک تر از شاهاندشت؟ برنامه شاهاندشت را قطعی کردیم. پنچ شنبه عصر ساعت 6:30همراه با مهدی احمد وند و مریم ابوترابی به تهرانپارس رفتیم. هادی بابایی هم  از همدان آمدو به سمت جاده هراز حرکت کردیم. در ساعت 8:20به ورودی روستای وانا رسیدیم(سمت راست جاده). اول ورودی روستا عوارضی گذاشته بودند. این هم کاسبی جدید شورای روستا است. نزدیک روستا جای پارک پیدا نمی شد و به  سختی جای مناسبی را پیدا کردیم. روستا و مسیر منتهی به آبشار بسیار شلوغ بود. پس از عبور از کوچه های روستا  پاکوب را به سمت بالای آبشار شاهاندشت و قلعه ملک بهمن ادامه دادیم. از طریق پاکوبی مشخص به کنار قلعه رسیدیم و به بالای اولین آبشار رفتیم. لباس ها را عوض کردیم. هادی و من وت سوت داشتیم اما مهدی وت نداشت  و می دانستم در چند ساعت آینده حسابی خواهند لرزید.

با تعویض لباس ها به سراغ اولین آبشار رفتیم. درختی بالای آبشار قرار داشت  که سال قبل از آن به عنوان کارگاه استفاده کرده بودیم. با انتخاب این درخت به عنوان کارگاه اولین فرود ما در مسیر آبشار بود و کاملا خیس می شدیم. البته سمت چپ آبشار هم کارگاهی شامل دو رول و سیم بکسل قرار داشت که باید برای رسیدن به آن 2 متر تراورس می کردیم. امسال در مسیر این تراورس دو رول دیگرهم اضافه کرده بودند و با نصب طنابی پلاستیکی آن را ایمن کرده بودند. برای اطمینان بیشتر با زدن خود حمایت به این طناب پلاستیکی به کارگاه این آبشار رسیدیم. ارتفاع آبشار 15 متر بود. طنابی 50 متری را به صورت دولا از کارگاه عبور دادیم و طناب ها را با گره استون نات ثابت کردیم تا همزمان امکان فرود دو نفر روی طناب وجود داشته باشد. پس از طی مسافت کوتاهی از درون رودخانه به دومین آبشار رسیدیم. این کارگاه هم در سمت چپ مسیر  و کنار درختی قرار داشت. آبشار دوم 30 متر ارتفاع داشت و مسیر فرود آن کنار آبشار قرار داشت. این آبشار بسیار پرفشار بود و با اینکه هنگام فرود در مسیر جریان آب نبودیم کاملا خیس شدیم. حالا من و هادی گرم بودیم و لذت می بردیم و پز وت سوت های تاناکورایمان را می دادیم و مهدی می لرزید. من هم جوری از فواید این لباس می گفتم که انگار از زمان دنیا آمدن به جای قنداق وت سوت می پوشیدم. به بالای سومین آبشار رسیدیم. این آبشار شامل 3 پله بود(پله اول 15 متر، پله دوم 18 متر و پله سوم 12متر) البته شاید هم اینطور بتوانیم بگوییم که اینها سه آبشار مجزا هستند که کارگاهی مشترک دارند. سنگ بسیار بزرگی بالای سرمان و بین دیواره های اطراف گیر کرده بود. قلعه دربی مخفی داشت که به سوی آبشار باز می شد و تعدادی پله سنگی بسیار کوچک زیر این درب قرارداشت که تا میانه راه می آمد. اگر روی این پله ها سکه طلا هم می ریختند حاضر نبودم پایم را روی آن بگذارم و پایین بیایم. نمی دانم این پله ها اینقدر بوده یا با گذر زمان اینقدر شده.

کارگاه آبشار سوم در سمت راست آبشار قرار داشت. البته کارگاه دیگری هم در سمت چپ قرار داشت اما ظاهر سمت راستی بهتر به نظر می رسید. طناب ها را آماده کردیم و ریختیم. مهدی فرود رفت. پس از گذر از اولین پله دیدم روی تاج پر فشاردومین پله ایستاده و ابزارش را قفل کرده.علت را جویا شدم. طناب ها به خاطر فشار آب در هم گره خورده بود(آن هم درست دو متر پایین تر از پایش و روی بدترین آبشار این دره). شرایط پله دوم آبشار به گونه ای است که شخص روی طناب کاملا در مسیر آب قرار دارد  و باید آن را سریع و بدون مکث و معطلی فرود برود. اب روی قفسه سینه مهدی خودنمایی میکرد و حلال بزرگی تشکیل داده بود .  اگر مهدی دقت نمی کرد و دو متر پایین تر درگیر این طناب در هم پیچیده می شد قطعا حادثه می دادیم. هفته قبل هم فشار آب در این محل یکی از نفرات برنامه را چرخانده بود و او را تا مرز خفگی پیش برده بود و او با تقلای فراوان خود را رها کرده بود. بالاخره گره باز شد و مهدی فرود رفت. پله سوم وضعیت بهتری داشت و خطر پله دوم را نداشت. نفر آخر بودم  و باید دو لا فرود می رفتم و سريع تا از آب فرار کنم. به مهدی اشاره کردم و او یکی از رشته های طنابو به هارنسش ثابت کرد و من با یک رشته و به سرعت فرود رفتم .

آبشار بعدی آبشاری بلند بود که کارگاه آن در سمت راست مسیر قرار داشت. دیدن منظره پرتاب آب آبشار پایینی از بالای این آبشار لذت بخش بود. با فرود این آبشار به آبشار هفتم و هشتم رسیدیم که به صورت پله ای پشت سر هم قرار داشتند.کارگاه فرود آن در سمت راست قرار داشت. پله اول این آبشار(آبشار هفتم دره) 17 متر ارتفاع داشت و بلافاصله بعد از آن پله دوم(آبشار هشتم ) قرار داشت و ارتفاع آن به 35 متر می رسید. آب از دهانه آبشار هفتم به شدت به بیرون پرتاب می شد و فضایی خالی را بین سنگ و آب به وجود می آورد. باید کاملا صاف و چسبیده یه سنگ فرود می رفتیم تا درگیر آب پر فشارآن نشویم. این آخرین فرود ما بود.

در بین مسیر با یک تیم پنج نفره از تهران (خانه کوهنوردان ) اشنا شدیم این تیم هم در گیر خروج وسایل دوستانی که در برنامه قبلی فوت کرده بودن بود و انها هم درگیر شدت آب ابشار آخر بودن . تصمیم گرفتیم همگی از سمت چپ دره که دیواره عمودو یک طناب سفید رنگ استاتیک از روزی که اجساد توسط تیم حلال احمر از دره خارج شده باقیمانده بود صعود کنیم

من از همگی کوچیک تر و سبک تر بودم مشغول صعود شدم بعد از 40متر صعود بدون میانی به کارگاه اول که یک بولت اسپید بود رسیدم و شروع به حمایت دیکر دوستان کردم طول بعد هم که حدود 20 متر بود همین طور انجام شد . دو کارگاه و حدود 90 متر دیگر تا زمین فاصله بود بچه های تهران اول فرود رفتن و ما تیم دوم بودیم در بین فرود اول ،مسیر ریزشی وجود داشت که البته این مسیر به دلیل حمل اجساد گشوده شده بود و مسیر اضطراری بود متاسفانه طناب لاخ شد و مهدی و هادی به وسیله رکاب و یومار طناب لاخ شده را کشیدن حرکت طناب منجرب سقوط سنگ بزرگی و چوب خشک بزرگی شد و روی قسمت از سر و کتف من فرود امد ومنجرب شکستکی و پارگی تاندون ها و تاندونیت کتفم شد .  

نفرات برنامه:علی گماسایی (مسول فنی  )-مهدی احمدوند  (سرپرست )-هادی بابایی (امدادگر) محمد بابایی (پشتیبان)

پی نوشت:

وقتی پای آلودگی کوههای نزدیک به شهر به میان می آید با این بهانه که عامه مردم برای تفریح به اینجا می آیند این آلودگی را توجیه می کنیم.اما در مورد دره ها یا غارهای فنی....!!! دوست عزیزی که اسم کوهنورد فنی را یدک می کشی، شمایی که از دماغ فیل افتادی و کلی طناب 3 میل از مچ دست و پا و گردنت آویزونه، لطف کن آشغال کنسروی رو که تو اندرسم یا کمجل یا رغز یا غار پراو می خوری رو با خودت از اونجا خارج کن.خوردنش رو بلدی بردنشو بلد نیستی؟؟؟

مسیر آبشارهای شاهان دشت بسیار سرد می باشد و در فصل پر آبی حوضچه های ان بسیار پر آب می باشند.

 جریان آب آبشار ها بصورت شلاق گونه می باشد و باعث چرخش و پشت به دیواره شدن شما می شود.زیر این جریان ها متوقف نشوید , سر خود را بالا نگیرید و و همانطور پشت به دیواره به فرود خود ادامه دهید.

به خاطر بسپارید آبشار و فرود از آن جای هیچ گونه شوخی و بی احتیاطی نیست.

در طول مسیر فرود از آبشار ممکن است به گروه های دیگر بر بخورید.به آنها اجازه دخالت در کارگاه زدن یا امور دیگر فرود ندهید و فقط به حرف و نظر سرپرست خود توجه کنید.

لازم به ذکر است که در پیمایش دره یا فرود از آبشارآب کافی بنوشید و با تنقلات مناسب بدن خود را گرم نگه دارید.

کوتاه ترین آبشار این دره 15 متر و بلندترین آن 53 متر و مجموعا دارای 8 آبشار می باشد.و یکی از آبشارها ,آبشار 3 سه پله می باشد.

برای فرود آبشار های شاهاندشت دو حلقه طناب 50 متری کافی است.

داشتن حلقه فرود برای جا گذاشتن خالی از لطف نیست .

باسپاس هم طناب ملایر

 عشق به طبیعت عشق به زندگیست و زندگی تجلی عشق است و مرگ آنجاست که عشق نیست.

گروه کوهنوردی و سنگنوردی هم طناب ملایر ...
ما را در سایت گروه کوهنوردی و سنگنوردی هم طناب ملایر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hamtanabmalayero بازدید : 242 تاريخ : يکشنبه 28 شهريور 1395 ساعت: 2:11